دیروز رو مرخصی گرفته بودم و موندم خونه که بدون خستگی برم مراسم عرفه رو. صبح یه جلسه آنلاین داشتم که حدود ده تموم شد. بعدش دیگه پا شدم دکوراسیون خونه رو عوض کردم و به شیوه مسجدی همه چیز رو چیدم. یعنی همه چیز رو گوشه دیوار گذاشتم. خیلی خوب و دلباز شد. فضا باز شد توی خونه. البته جلوی مهمون زشته یه کم ولی خب کو مهمون؟
بعد هم با اسنپ رفتم امامزاده و راننده اش زن بود. من همیشه به زنها نمره کامل و انعام میدم. ولی این خیلی بی اعصاب بود. واقعا تحمل آدمهای بی اعصاب رو ندارم. اضطراب میگیرم. نمره اش رو کم دادم.
توی مراسم هم یه دل سیر گریه زاری کردم. رفتم یه گوشه خلوت نشستم واسه خودم. زیر آفتاب بود البته و به همین دلیل خلوت بود ولی حوصله جمع رو نداشتم. البته بچه های ملت یورتمه میرفتن تو فضا و روی اعصاب بودن شدیدا. واقعا بدم میاد از آدمایی که بچه هاشون رو ول میکنن. من که لااقل راضی نیستم و به نظرم حق الناس داره.
دیگه نماز رو هم خوندم و با اسنپ برگشتم خونه. همخونه پیتزا پخته بود که بدکی نبود.
امروز کلاس یوگا تعطیله و بلیط تئاتر داریم.