پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

آنچه گذشت

خب از پروژه  دیروز با سربلندی و سلامتی عبور کردیم.شبش کلی فکر وخیال به سرم زده بود و اصلا خوب نخوابیدم هم نگران گل پسر بودم و هم اضطراب محیط کار رو داشتم کلا من وقتی یه مدت، توی جایی غایب باشم برای برگشتن به اونجا دچار اضطراب میشم. اما خدا رو شکر همه چیز خیلی عالی پیش رفت.

صبح پا شدم پوشک گل پسر رو عوض کردم و سپردمش به احسان و اومدم اسنپ بگیرم که با آسودگی و راحتی برسم محل کار و توی راه لم بدم و کیف کنم برای خودم، دیدم زده چهارصد تومن !!! یعنی باید یک میلیون پول رفت و آمد میدادم. گفتم برو بابا، مگه خودم چلاقم که با اسنپ برم؟ دیگه بنابراین به ناچار ماشین رو برداشتم و چه ترافیکی هم بود. یعنی اینقدر این روزا توی خونه ام و فقط مسیرهای همین دور و اطراف رو میرم که اصلا یادم رفته بود همیشه این موقع سال چه ترافیک عجیبی توی خیابوناست. 

کلی هم در طول مسیر تجدید خاطره شد. سوپری که توی ویار بارداری ازش صبحها برای خودم خوراکی میخریدم (به ویژه الویه نامی نو که عاشقشم و به نظرم خوشمزه ترین خوراکی دنیاست)، کل چاله چوله های مسیر رو هم اون وقتا حفظ کرده بودم و همیشه موقع رانندگی حواسم بود توشون نیفتم تا گل پسر دردش نگیره. همکارا رو هم دیدم و واقعا انرژی گرفتم.  کلا من محیط بیرون از خونه رو بیشتر از خونه دوست دارم و حتی خودم رو بیرون از خونه بیشتر از خودم توی خونه دوست دارم. 

یه چیز خیلی مثبت که برام اتفاق افتاد این بود که در حین حضور در محل کار، اصلا آشفتگی ذهنی و اضطرابی از بابت گل پسر نداشتم. یعنی تونستم با تمام تمرکزم، در اونجا حاضر باشم. حالا البته نمیدونم اگه سر کار رفتن هر روزه باشه هم میتونم این تمرکز رو داشته باشم یا نه ولی باز هم در همبن حد هم برام گام مثبتی بود.

دیگه بعدش هم با همکارا ناهار خوردم و به سرعت برگشتم خونه و ماشین رو گذاشتم و فقط رسیدم کرم گل پسر رو بزنم (که دکتر برای اگزمای پوستش داده) و دوباره پدر و پسر رو به همدیگه سپردم و راهی دندانپزشکی شدم. دکتر گفت یه دندونت پوسیدگی زیادی داره و شاید عصب کشی بخواد ولی باز کرد و خدا رو شکر گفت عصب کشی نمیخواد و با پر کردن عمیق مشکلش حل میشه. دیگه دندون بغلش رو هم سطحی پر کرد و بدین سان پرونده دندون پزشکی بسته شد. کلا یه دندون رو عصب کشی کردم و سه تا رو پر کردم. یعنی اینقدر که از بابت پیگیری اوضاع دندونام به خودم افتخار میکنم،  اگه صد تا کتاب و مقاله می‌نوشتم به خودم افتخار نمیکردم. فقط مونده لمینت دندونهای پایینی که احتمالا بعد از عید برم دنبالش. 

بدین ترتیب این روز سپری شد و یکی از نگرانی های مهمم رفع شد. از همکارا هم شنیدم مهدکودک اداره دوباره راه افتاده و خیلی خوشحال شدم. البته مهدکودک توی سازمان مرکزیه و اگه موافق کنن من برم سازمان مرکزی، میتونم گل پسر رو همونجا بذارم و خیلی برام خوب میشه. البته سعی میکنم هنوز به این چیزا فکر نکنم و از این سه ماه باقیمونده لذت ببرم.

.

امروز دوتا رزق معنوی خیلی خوب داشتم: یکیش قسمت آخر پادکست کتابگرد بود که وقتی با گل پسر توی پارک بودیم گوش کردم. مصاحبه با علی اصغر هنرمند (امیدوارم اسمش رو درست گفته باشم) خیلی دوست داشتم حرفاش رو. دومیش هم این بود که مصاحبه برنامه اکنون با دکتر مکری رو دیدم و حسابی مشعوف شدم از صحبتاش و تسلطش و آرامشش و اصلا همه چیزش. چند وقت پیش میخواستم بیام بنویسم برنامه اکنون رو دوست ندارم و کتاب باز خیلی بهتر بود ولی دکتر مرکزی یه تنه، برنامه رو بالا کشید به نظرم. 

نظرات 2 + ارسال نظر
فاطمه پنج‌شنبه 2 اسفند 1403 ساعت 20:58 http://Ttab.blogsky.com

سلام خوب خداروشکرکه خوب گذشت وروحیتونم بهترشد.
مهدکودک درمحل کار،گلی ازگلهای بهشت است .نمیدونی چقدرخیالت راحت میشه.
منم برنامه اکنون رومیبینم.اتفاقا برنتمه دکترمکری روندیدمپس خوبه برم ببینمش،سهراب پورناظری رودیدم

سلام عزیزم
آره مهد توی محل کار خیلی خوبه واقعا.
اتفاقا من پورناظری رو ندیدم، یعنی یه کمی دیدم و ادامه ندادم، کلا ازش خوشم نمیاد و حس کردم توی این برنامه هم خیلی ادا و اطوار داره درمیاره

مامان خانومی پنج‌شنبه 2 اسفند 1403 ساعت 20:26 http://mamankhanomiii.blogfa.com

سلام عزیزم
تبریک میگم بهت که برگشتی به سر کار هرچند برای جلسه ولی خب قطعا قصدت ادامه دادن کارت هست . خیلی خوبه واقعا منم بیرون از خونه و کارکردن رو خیلی دوست دارم و این توخونه موندن اونم با این اوضاع اقتصادی و درآمدهای کم رو اصلا دوست ندارم ، ولی خب فعلا چاره ای ندارم . خوبه که همسرت همراهته و چقدر خوب از پس نگهداری بچه براومده من تو این سن و سال فوقش در حد یه حموم رفتن میتونستم رو توانایی همسرم حساب کنم

سلام عزیزم
آره کار کردن خوبه، البته همونطور که خودتون هم گفتید فارغ از دوست داشتن، ،واقعا با این هزینه ها آدم مجبوره کار کنه دیگه. البته شما که با سه تا کوچولو، همین مدیریت کردن کارهای خونه هم خیلی پر زحمته براتون.
آره احسان هر ویژگی منفی رو داشته باشه ، دو تا ویژگی مثبت رو داره یکی اینکه خسیس نیست،،دیگه اینکه خیلی مسئولیت پذیره و میشه با خیال راحت هر کاری رو بهش بسپری.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد