پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

بی حوصله و دلگیرم. 

لوری دیروز زنگ زد و گفت ویزاش اومده و شنبه داره میره.

دیشب ساختمان پشت خونه تا اذان صبح در حال گودبرداری بودن و سر و صدای وحشتناکی داشت و تقریبا هیچی نخوابیدم.

کتاب لاشایی باعث شده به اینکه اساسا چقدر ممکنه یهو متوجه بشی راهی که داری با اعتقاد  میری اشتباهه فکر کنم. 

احساس میکنم عمرم رفت و هیچ وقت خوشبخت نبودم.