خب من بالاخره فرصتی پیدا کردم که اینجا بنویسم، هرچند الان هم نمیدونم تا چقدر میتونم نوشتن پست رو ادامه بدم چون الان منتظر شروع کلاس هستم.
این مدت خیلی روال زندگیم دستخوش تغییر شده و همین باعث میشد نتونم اینجا بنویسم در حالی که اتفاقا خیلی به تجربیات و نظراتون احتیاج دارم.
من داشتم خوش و خرم زندگیم رو میکردم که یه روز همکارم زنگ زد و گفت اسم من برای یه دوره آموزشی اعلام شده. قبلا گفته بودم که امسال نوبت ترفیع کاری منه و شرکت در این دوره هم پیش نیاز اون ترفیعه. دوره دو هفته ای است هر روز از هشت و نیم تا دوازده. در حالی که من هنوز حدود یه ماه از مرخصی زایمانم باقی مونده ولی تصمیم گرفتم شرکت کنم. اولا به این دلیل که معلوم نبود دوباره کی برگزار میشه و ممکن بود کار ترفیعم به تعویق بیفته. ثانیا اینکه اتفاقا به دلیل کوتاه بودن ساعتهاش فرصت خوبی برای تمرین سر کار رفتن و دور شدن از گل پسر بود و ثالثا اینکه واقعا دیگه توان خونه موندن رو نداشتم.
دیگه قرار شد برای مدت این دوره مامان خودم و مامان احسان بیان پیش گل پسر. هفته پیش مامان احسان اومد (چون مامان خودم تازه آب مروارید عمل کرده بود و نوبت ویزیت دکتر داشت). این هفته ولی مامان خودم اومده پیشمون.
خب همین وضعیت خیلی زندگیمون رو از روال عادی خارج کرده و باعث آشفتگی شده. به ویزه هفته قبل که مامان احسان اینجا بود خیلی برای من سخت بود. هرچند مادر شوهرم خیلی آدم باشخصیت و خوبیه و اصلا حضورش آزاردهنده نیست ولی خب به هر حال آدم راحت نیست دیگه. مثلا من از سر کار برمیگشتم خونه و دلم میخواست دراز بکشم یا هر جور لباسی دلم میخواد بپوشه ولی خب نمیشد جلوی اون. خلاصه کلا خیلی سخت گذشت.
اما این هفته که مامان خودم اومده از این جهت خیلی راحته ولی خب به هر حال هیچکس به اندازه خودم چم و خم ارتباط با گل پسر رو بلد نیست و میترسم آزار ببینه.
واسه همین کلا این روزا خیلی ذهنم درگیر این مساله است که بعد از برگشتن به کار (که یکی دو هفته دیگه است) گل پسر رو چه کنم. البته من این شانس رو دارم که توی تابستون احسان خونه است و میتونه سه ماه از گل پسر نگهداری کنه ولی موندم از مهر چه کنم. یعنی میشه بچه یه ساله رو گذاشت مهد؟ اذیت نمیشه؟ ضرر نداره براش؟ پرستار بهتره یا مهد؟ البته هیچ پرستار مطمئنی هم نمیشناسم. حتی یه زمزمه هایی هست که مامان و بابام بیان یه مدت تهران زندگی کنن ولی خب واقعا دلم نمیخواد و به نظرم درست نیست که تا این حد برای دیگران مزاحمت ایجاد کنم. گزینه مرخصی بدون حقوق هم هست ولی خب به هر حال تبعات مالی خودش رو داره و اینکه واقعا احساس میکنم بیش از این تو خونه موندنم باعث افسردگی میشه . خلاصه که این روزا خیلی درگیر این موضوعم.میشه لطفا اگر تجربه ای در این خصوص دارید بهم بگید.
احتمالا کلاسهام که تموم بشه توی این مدتی که تا شروع کارم فاصله هست با مامانم با گل پسر بریم مشهد. هرچند نمیدونم گل پسر در هواپیما و در خونه مامانم اینا چطور خواهد بود ولی خب دوست دارم تا یه سالش نشده ببرمش زیارت.