پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پریشان خاطران رفتند در خاک / مرا از خاک ایشان آفریدند

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

وقت گذرانی برای فرار از نوشتن

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خرده مصائب زندگی یک کارمند دون پایه

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

و عشق جوخه اعدامست

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

آن مواعید که کردی، مرواد از یادت

تقریبا هر سال عید فطر برای خودم عیدی میخرم. کلا سنت عیدی دادن توی عید فطر توی خونواده ما بوده همیشه. اولین سالی که تمام روزه هامو گرفتم بهم یه ساعت مچی عیدی دادن که هنوزم دارمش و اغلب توی اداره میپوشمش.

امسال میخوام عیدی واسه خودم تشک خوشخواب و روتختی خوشگل بخرم. یه سر قیمتا رو توی دیجی کالا نگاه کردم دود از سرم بلند شد. حالا برم دو سه تا مغازه اطراف خونه رو ببینم چیز خوش قیمت تری گیرم میاد با نه. 

این شبا برنامه آوای جادویی رو میبینم توی فیلم نت. یعنی واسه مافیا، اشتراک فیلم نت خریده بودم و مافیا تموم شد و همچنان اشتراک دارم، دیگه گفتم پولم رو حلال کنم و این برنامه رو ببینم. چقدر محمد اصفهانی محترم و باشخصیته. از موسیقی و این چیزا که سر در نمیارم ولی دیدن برنامه اش  از حیث یادگیری اخلاق محترمانه جالبه. 

قدیما تو یکی از آلبوماش، شعر پشت دریاهای سهراب رو خونده بود. خیلی لطیف و دلنشین بود. هنوزم وقتایی که ذهنم آشفته ست، بهش گوش میدم.