پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

یا محول الاحوال

خب امروز روز خوبیه. به نظرم میاد اون ابرهای خاکستری کنار رفته ان. دیروز رفتیم صندلی های اپن رو دادیم که روکششون رو عوض کنن. سبز و سفید، میخوام کلا این دو رنگ رو به خونه اضافه کنم. بعد هم رفتم در عرض ده دقیقه مانتو خریدم. بعد هم خونه و شام قیمه بادمجون لذیدی داشتیم با سالاد شیرازی. 

دیشب خیلی عمیق و خوب خوابیدم و این هم قطعا در حال خوب امروزم اثر گذاشته. صبح کمی دیرتر بیدار شدم و با خیال راحت و بدون عجله نسکافه خوردم و بعد هم توی راه رادیو دور دنیا گوش کردم و رسیدم اداره.

دیروز به میزان فراوانی خونه رو تمیز کردم: کشوی لباسام، کشوی میز تحریرم، کابینت چای و قهوه، کابینت کوچولوی کنار یخچال، تمیز کردن گاز.

کتاب دفترچه خاطرات شانزده زن ایرانی هم تموم شد. خوب بود در کل. ولی به نظرم اگه مصاحبه ها رو تقطیع نمی‌کرد و هر مصاحبه رو مستقل و کامل چاپ میکرد، انسجام مطالبش بیشتر می‌شد.