پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

امروز تا حدی موفق شدم به قرار عصبی نشدن پایبند بمونم. البته یه مشکلی توی اداره پیش اومد که واقعا به هم ریختم ولی خب سعی کردم مدیریتش کنم. فکر کنم پرتنش ترین محیط کاری دنیا و پرحاشیه ترین همکاران دنیا نصیب من شده ان. 

شروع کردم دوباره رادیو مذاکره گوش میدم. آقای شعبانعلی و متمم عزیزم همیشه نور روزهای تاریک زندگیمن. 

 از اینکه روزهام داره بدون دستاورد میگذره ناراحتم. باید بتونم یکی از پژوهش‌هایی رو که دستمه پیش ببرم.



نظرات 1 + ارسال نظر
Zoha سه‌شنبه 21 آذر 1402 ساعت 19:14

سلام عزیز

خیلی وقت نیست ک با وبلاگ شما اشنا شدم و اینقد برام جالب بود ک کل ارشیو سریع خوندم

اصلا نمیدونم کجایی هستی و چندسالته و… ولی از نوشته هات پیداس ک خیلی دختر عمیق،فهمیده و البته عاشق کتاب و پادکست هستی ک از این ویژگی اخرت واقعا لذت میبرم

برام عجیبه دختر موفق و توانمندی مثل تو اینهمه سختی کشیده تو زندگی مجردی یا با همسر و عجیبتر اینکه چرا ادما قدر داشته هاشون نمیدونن
تو ارزشمندی و علی الظاهر همخونه ارزش واقعیت نمیدونه
امیدوارم روز ب روز موفقتر و شادتر باشی دختر خوب

سلام عزیزم
خیلی ممنونم. لطف دارید.
آره من روزهای سخت زیادی داشتم ولی خب توی خیلی از چیزها هم خدا هوامو داشته. راضی ام در کل. زندگی به هرکسی یه جوری سخت میگیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد