پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

خستگی زیاد و استراحت

خب امروز اولین روز مرخصی و استراحت منه. یعنی اینقدر خسته ام که نمیدونم اصلا باید چکار کنم. خونه هم ریخت و پاشه خب. عمده ریخت و پاش هم مربوط به وسایل و کتاب‌هاییه که از اداره با خودم آورده ام و الان یه بخشیش روی میز اتاق و یه بخشیش روی مبله ولی واقعا جون مرتب کردن ندارم. امروز و فردا رو گذاشتم برای هیچ کاری نکردن و از شنبه میرم سراغ یوا‌ش یواش مرتب کردن. 

امروز از صبح که پا شدم فقط رفتم حموم و یه پیرهن خیلی خنک بامشادی پوشیدم و کرم زدم  و افتاده ام روی تخت‌. واقعا نمیدونم با این حجم از خستگی، اگر دکتر استراحت نمی‌نوشت چطور میتونستم برم سر کار؟ 

احسان حیاط رو شست و رفت. چند تا تیکه ظرف توی سینکه که باید بشورم و یه استامبولی هم درست کنم. 

داشتم فکر میکردم وقتی قانون رو مردها می‌نویسن هیچ درکی از شرایط زنان ندارن. نمونه بارزش همین قوانین و تسهیلات بارداریه. هیچ قانونی نیست که ساعت کاری زن باردار رو کاهش بده. واقعا مردها درکی دارن از اینکه مثلا برای یه زن باردار شش هفت ماهه، هشت ساعت کار کردن چقدر سخته؟ بعد خیلی جالبه که هیچ کدوم از کاندیداهای ریاست جمهوری حتی شعار هم نمیدن که مثلا مدت مرخصی زایمان رو افزایش میدیم .حالا اصلا کاری ندارم که کلا چقدر از شعارهایی که میدن عملی میشه ولی میخوام بگم مثلا راجع به سربازی میگن فلان اصلاحات رو انجام خواهیم داد ولی هیچوقت نمیبینی که مثلا راجع به موضوعی مثل مرخصی زایمان بگن برنامه اصلاحی دارن در حالی که عملی کردن این یکی به مراتب ساده تر از سربازیه. توی فقه هم همینطوره به نظرم. همه فقها مرد هستن و واقعا آیا درکی دارن از اینکه مثلا احکام استحاضه و هربار غسل کردن برای هر نماز چقدر میتونه برای یه زن غیرعملی و سخت باشه؟ 

.

باید بشینم واسه این دو ماه یه برنامه ریزی بکنم، از همه نظر باید واسه اومدن گل پسر آماده بشم. هم آماده کردن و تکمیل وسایلش، هم آمادگی روحی و جسمی خودم. 

.

سه شنبه واسه صبحانه رفتیم بام لند. بعدش یه گشتی توی مغازه ها زدیم. ال سی وایکیکی تخفیف گذاشته بود و قیمت‌ها ش خیلی پایین بود. من یه شلوار نوزادی خریدم با سه جفت جوراب نوزادی که شد حدود دویست تومن. البته کلا تنوع لباس‌های نوزادیش کم بود و فروشنده هم گفت دیگه خیلی وقته مدل جدید برامون نفرستاده ان. 

از تن درست هم یه تونیک خریدم که بیرون بپوشم. یعنی اینقدر هوا گرمه و منم با وضعیتی که دارم پوشیدن لباسهای تنگ برام سخت شده که تونیکی که خریدم، حتی برای بارداری پنج قلویی هم مناسبه. یعنی قشنگ باد میپیجه توش وقتی داری راه میری. 

.

خدا کنه کسی رئیس جمهور بشه که مملکت رو به سمت افراط و جنگ و دعوا با کل دنیا نبره. من دقیقا توی سال بر،،جام ازدواج کردم و فکر نمی‌کنم هیچکس به اندازه من اون رفاه و آرامش و ثبات اقتصادی که اون سال نصیب کشورمون شده بود رو درک کنه. خدا کنه دوباره به همون سمت بریم. 

نظرات 3 + ارسال نظر
فاطمه سه‌شنبه 19 تیر 1403 ساعت 17:08 http://Ttab.blogsky.com

خواهر چرا رمز؟

چیز خاصی نبود عزیزم. یه سری نگرانی بود که خیلی دلی و آشفته نوشته بودم.

غ ـ ـز ل چهارشنبه 13 تیر 1403 ساعت 17:05 https://life-time.blogsky.com/

مبارک باشه قدم تو راهیتون
آراه واقعا کار کردن با یک شکم بزرگ و کلی مصایب که بارداری بهمراه داره و چک شدن های مدام که از ماه هشت به هفته ای یک بار میرسه خیلی سخته
ان شالله زانوی خیر زمین بزاری و گل پسر صحیح و سالم بیاد تو بغل سلامت خودت

آره واقعا همینطوره.
خیلی ممنونم

فاطمه پنج‌شنبه 7 تیر 1403 ساعت 22:14 http://Ttab.blogsky.com

سلام عزیزم بازخداروشکردوسه ماه مرخصی داری اگه وبلاگ منوخونده باشی تاچندروز قبل تولددخترم میرفتم سرکار.اونم باوزن فوق سنگین وسابقه پاره شدن کیسه آب
خدابرات این ایام روآسون وشیرین بکنه
واقعاچه خوش قیمت لباس پیداکردی،لباس معمولی تومغازه معمولی گرون تردرمیاد.مبارکه

آره خوب شد که بهم استراحت دادن. البته دیابت و لکه بینی هم باعث شد که دیگه نتونم برم. کلا دو سه ماه آخر بارداری سر کار رفتن خیلی سخته. هوا هم که الان گرمه و با مانتو شلوار نشستن عذابه.
ممنونم از دعای خوبت.
آره خیلی قیمتاش خوب بود، خودم باورم نمیشد. الان میگم کاش بیشتر چیزی خریده بودم هرچند تنوع محصولات نوزادی ش خیلی کم بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد