دراز کشیده ام روی کاناپه وسط هال. دور و برم ملافه های شسته شده همه جا هست. دارم بانو گوزن میخوانم.
حس اندوه دارم. خشم این چند وقت حالا به یک اندوه عمیق تبدیل شده. زندگی با اندوه به نظرم راحت تر از زندگی با خشم است. حسم شبیه حس چند سال قبل است.