پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

تغییرات خلقی

دلم گرفته و احساس غم دارم. دیشب با احسان (همسر) دعوام شد. نمیدونم شاید هم تقصیر منه‌. توی محل کارش صد تا آدم دراز و کوتاه هستن ولی مدیرش فقط همسر رو میفرسته ماموریت. چه میدونم، شاید هم خودش خودشیرینی میکنه، من که اونجا نیستم. البته قضیه خیلی بزرگ نبود، فوقش یه ماموریت صبح تا شب بود ولی من کلا حالم خوب نیست. یه حال بیقرار و بهونه گیری دارم. 

دیشب بعد دعوا، نماز خوندم و خوابیدم. حدود هفت و نیم اینا بود فکر کنم. بعد یازده پاشدم بستنی خوردم و دوباره خوابیدم. حتی توی خواب هم دلم گرفته بود. 

فکر کنم تنهایی خیلی بهم فشار آورده. حس میکنم هیچ همدل و هم صحبتی ندارم. میشه بگم مامانم بیاد ولی اونم خیلی باب میلم نیست. یعنی من الان دلم میخواد یکی باشه یه کمی تو کار خونه و آشپزی کمکم کنه ولی اولا مامانم خیلی تمیز کار نمیکنه. یعنی سمبل کاری میکنه و من بیشتر دلم به هم میخوره از مدل کار کردنش توی خونه و دوم اینکه اهل آشپزی نیست و از بیرون غذا میگیره همه اش. همبن چند ماه پیش هم که اینجا بود اینقدر غذا از بیرون سفارش داد که حالم بد شد. اسکاچ ظرفشویی رو هم زده بود به چدن گاز و کلی کارم زیادتر شد.

علی رغم اینکه به احسان میگم چرا ماموریت میری ولی ته دلم وقتی نیست آرامش دارم. یعنی یه جوری شدم که دلم میخواد ساعتها تنها بشینم و کسی باهام کاری نداشته باشه. 

میگن تغییرات خلقی توی بارداری طبیعیه. نمیدونم درسته یا نه ولی من خیلی مودم بالا پایین میشه. 

از شخصیت و روحیات خودم بدم اومده. داشتم صوت های عزت نفس رو توی متمم گوش میکردم. به نظرم رسید من مشکل عزت نفس دارم. یعنی ریشه همه مشکلاتم به کمبود عزت نفس برمیگرده، چیزی که اصلا فکرش رو نمیکردم‌و برام عجیب بود. خیلی دلم میخواد روح قوی تری داشته باشم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه شنبه 22 اردیبهشت 1403 ساعت 11:20 http://Ttab.blogsky.com

ایناتغییرات هورمونیه.حالابچه که به دنیابیادتادوماه بعدشم خیلی تغییرات هورمونی شدیده .عوضش نتیجه زحمتاتون ایشالله یه بچه سالم وآینده داره.به زحمتش می ارزه

سلام
آره حدس می‌زنم هورمونی باشه.
ممنونم از دعای خوبتون. امیدوارم همینطوری باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد