بی‌حوصله ام این روزا. البته امروز و دیروز رو بهتر بودم ولی افتاده ام روی دور اضطراب. دوتا پست قبلی درباره اضطرابی بود که ویزیت آخر دکترم بهم وارد کرد. البته الان دیگه به اون معنا اضطرابی ندارم یعنی با یه پزشک دیگه مشورت کردم و به خدا توکل کردم. کل ابن ماجرای بارداری برای من معجزه بوده و خدا خودش تا اینجا رو بهم کمک کرده. چند روز پیش داشتم پوشه مدارکم رو مرتب میکردم، مدارک وامم رو دیدم. دیدم تاریخ گرفتن وام ۱۲ تیر پارسال بوده. یعنی اگه اون روز بهم میگفتن سال دیگه همبن موقع در انتظار تولد نوزادتی به هیچ وجه باورم نمیشد. خدایا شکرت.
دکتر گفت مایع دور جنین به کمترین حد نرمال رسیده و باید بیشتر آب بخوری. حالا منم دارم بیشتر آب میخورم و امیدوارم جبران بشه. قندمم که گفتم بالا بوده. نمیدونم چرا ولی یه جورایی نسبت به این دکترم دل چرکین شدم. خیلی خوب و خوش اخلاقه ولی این دفعه آخر حس خوبی نگرفتم. ولی دیگه میترسم توی این هفته های آخر عوض کردن دکتر به صلاح نباشه.
.
کارهای اتاق گل پسر رو به اتمامه تقریبا. هفته پیش یه ساک کتاب اهدا کردم به کتابخانه زندان و یه بخشی از کتابخونه خلوت شد. حالا باید میز تحریر رو هم بذارم رو دیوار بفروشم و کم کم دیگه تخت و کمدش رو مرتب بچینم. اولین باره که میخوام روی دیوار چیزی بفروشم. باید خریدار اول پول رو بده بعد براش بفرستم؟ هزینه ارسال رو اون باید بده؟
.
دو تا سوال دارم: پوشک چه مارکی خوبه؟
راجع به بانک خون بند ناف اطلاعی دارید؟
سلام عزیزم
چه خوب که معجزه خدا رو دیدی و امیدوارم بخوبی و سلامتی و آسونی پسرک رو در اغوش بگیری
از تغییر دکتر هم نترس ، خیلی ها تغییر میدن
خیلی مهمه آدم با دکترش اکی باشه
سلام عزیزم
خیلی ممنون. انشاالله به برکت دعاهای شما دوستان همین اتفاق بیفته
دکترم بد نیست ولی شلوغه خب. آخه میدونید مساله اینه که دکتر خوب سرش شلوغه و دکتری که سرش شلوغ نباشه خوب نیست معمولا. من اوایل بارداری پیش یه دکتر دیگه میرفتم که سرش خلوت بود و خیلی وقت میذاشت ولی بیخودی برام انسولین تجویز کرده بود و هی استرس میداد که اگه از همین امشب تزریق نکنی دچار مشکل میشی.
سلام عزیزم. چطوری؟ گل پسر چه طوره؟
همه بارداری ها داستان دارن. ایشالا که به خوبی تموم میشه و پسر نازت رو توی بغلت میگیری.
من پوشک مارک کانفی استفاده می کردم که خیلی خوب بود. کش کنارش کشسانی خوبی داشت و دختر حساسیتی من که به همه چیز حساسیت داشت، با این خیلی اوکی بود. تو مغازه ها کم گیر میومد، ولی از دیجی کالا میخریدم کلی و اکی بود.
برای بانک خون بندناف هم با بانک خون رویان تماس بگیر. یه فرم بهت میدن که تکمیل کنی. یه سری آزمایش باید بدی و از جواب آزمایش متوجه بشن که میشه این کار رو بکنید یا نه. اگر بشه، روز زایمان، نماینده شون میاد تو اتاق عمل و نمونه خون بند ناف رو میگیره و براتون ذخیره می کنه. یه هزینه ای داره، سال 1400 فکر کنم حدود 6 تومن بود. سالانه هم یه پول کمی بابت نگهداریش باید پرداخت کنیم.
سلام عزیزم
خوبیم خدا رو شکر،
آره واقعا بارداری به ویژه این اواخرش هر روز یه داستانی داره، واسه من که اینجوری بوده.
اتفاقا نظر خودمم بین کانفی و مولفیکس بود. ممنون که تجربه ات رو گفتی.
مرسی که اطلاعاتت رو راجع به بانک خون بند ناف گفتی. خودمم یه کمی تحقیق کردم و گویا باید از ۳۴ هفته اقدام کرد. احتمالا یکی دو هفته دیگه ثبت نام کنم.
سلام عزیزم ایشالله که خیره خیلی بیشتربادکترت درتماس باش
هریه روزکه نی نی اون توبیشتربمونه غنیمته ولی خوب اگه هم زوداومدخواست خدابوده.توتلاشتوکردی.به قول معروف ازازل زمان تولدهرکسی مشخص بوده.
استراحتتوخیلی بیشترکن.
من ازپوشک مولفیکس استفاده میکردم وراضی بودم.
درموردبانک بندناف هم دکترمن گفت اگه توخانواده درجه۱تون سابقه سرطان داریداین کاروبکنیداگه نه ضرورت نداره وکلاهم انگاربندناف روتا۶سالگی براتون نگه میدارن.
قبل زایمان بابدهماهنگ کنی بیان تواتاق عمل بگیرن.
سلام عزیزم
خیلی ممنون
دیگه واقعا همه چیز رو به خدا سپردم. اضطراب فایده ای نداره و فقط شرایط رو بدتر میکنه.
آره مدام در حال استراحتم. نهایتا روزی یه غذا درست میکنم و گاهی میرم تا مرکز خرید دم خونه که یه کم راه رفته باشم و قندم تنظیم بشه.
آره خودمم نظرم بین کانفی و مولفیکسه.
مرسی که اطلاعاتت رو راجع به بانک خون گفتی. ما مورد سرطان نداشتیم تا حالا خدا رو شکر ولی فکر کنم انجامش بدم چون ضرری نداره و آدم خیالش راحت تر بشه.