پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

افسردگی؟

سلام دوستان عزیزم

خیلی ممنونم از کامنتهای خوب  و آرزوهای خوبی که توی پست قبلی برام نوشتید. کمی که بهتر بشم هم کامنتها رو جواب میدم و هم دوست دارم یه پست طولانی راجع به اتفاقات روز زایمان تا الان بنویسم. 

من پنجشنبه هفته گذشته زایمان کردم و الان دارم در حالی پست میذارم که گل پسرم از حموم اومده و کنارم خوابیده.

بچه ها حال روحیم خیلی خوش نیست. اینقدر گل پسرم رو دوست دارم که حالم بد شده. مدام اضطراب دارم که اتفاقی براش بیفته.‌خیلی نگرانم. از آینده هم ترس دارم. من توی غربت زندگی میکنم. نه خانواده خودم نه خانواده احسان هیچکدوم تهران نیستن و هی نگرانم اگه خدای نکرده اتفاقی بیفته چکار کنم. 

با اینکه احسان و خانواده ام خیلی هوامو دارن ولی حالم خوش نیست. هی گریه ام میگیره. به ویژه از این ساعت روز تا زمان تاریک شدن هوا خیلی اضطراب میگیرم. صبحها حالم بهتره  و مثلا امروز من و گل پسر و احسان سه تایی رفتیم کافی شاپ و قهوه خوردیم و حال و هوام عوض شد ولی این ساعتها حالم بد میشه.‌

میشه خواهش کنم برام دعا کنید و یا اکه تجربه یا توصیه ای برای قوت قلبم دارید بهم بگید؟ خیلی دلم میخواد قوی باشم ولی این روزا خیلی روحیه ام ضعیف و حساس شده. 

نظرات 7 + ارسال نظر
نسترن شنبه 17 شهریور 1403 ساعت 22:34 http://second-house.blogfa.com/

عزیزم قدم گل پسر مر از خیر و برکت و شادی باشه ان شاالله
الهی شکر هردو خوب و سالمید
من هم تو غربتم، ولی خدا با ماست و قطعا کمک مون میکنه
شاید خوب باشه با یه مشاور صحبت کنی

خیلی ممنونم از دعای خوبتون.
الان دیگه حالم بهتره و اون ابرهای سیاه از ذهنم کنار رفته ان خدا رو شکر.
بله، قطعا خدا کمکمون میکنه همینطور که تا الان کرده.

فاطمه شنبه 17 شهریور 1403 ساعت 12:45 http://Ttab.blogsky.com

سلام عزیزم مبارک باشه،ایشالله شادوسالم سالیان سال کنارهم زندگی کنید
ببین هورمون هات جابجاشده.چندتاهورمون ترشحشون قطع شده.طبیعیه
تادوماه،حداقل اینطوری هستی.
مخصوصا عصرتاشب،منم اینطوری بودم.سربچه اولم تایک سال اینطوری بودم.ایشالله برای توزودمیگذره.دکترم گفت اگه خیلی اوضاعت خراب شدبیابهت قرص بدم که ازترس قرص دیگه خودمو جمع وجورکردم

سلام عزیزم
خیلی ممنونم که از تجربه شخصیتون بهم گفتید. چندتا دوست دیگه هم گفتن این احساسات تا یه مدت طبیعیه. منم الان خیلی بهترم خدا رو شکر و فقط دم غروب یه کمی خس اضطراب و ناراحتی پیدا میکنم.

لاندا شنبه 17 شهریور 1403 ساعت 10:52

سلام عزیزم. خیلی خیلی مبارک باشه قدم گل پسر. سلامت باشین هر دو.
اصلا نگران نباش. این حال و احوال واسه روزای اول بعد از زایمان خیلی طبیعیه. هورمونات حسابی به هم ریخته و 2 هفته بعد از زایمان، تقریبا همه افسردگی بعد از زایمان دارن. اصلا نگران نباش. حس هات رو بپذیر و حال درونی خودت رو بشنو و با خودت مهربون باش. خدا نگهدارتون باشه

سلام لاندا جون
ممنونم عزیزم
مرسی که گفتی این احساسات طبیعیه. منم الان خدا رو شکر خیلی بهترم و خیلی تونستم بر احساسات منفی غلبه کنم.

ارغوان جمعه 16 شهریور 1403 ساعت 14:35

خیلی مبارکه انشالله گل پسر همیشه سلامت و‌خوش باشه کنار شما، منم این حس هارو داشتم، و خیلی تلخ میشدم گاهی. اون موقع فکر میکردم از شلوغی دورو برم کلافم و دلم آرامش میخواد ولی همش تو ذهنمه هنوز که اون روزا خوب نبود، من کمک دارویی یا مشاور نگرفتم و فکر کردم خودم باید درست شم، ولی کاش تو بری دنبالش افسردگی بعد از زایمان خیلی شایعه. راجع به تنهایی بچه داری بگم اصلا سخت نیست دختر من الان پنج سالشه فقط ده روز اول زایمان مامانا اومدن کنارمپن که اونم‌ انقدر بد گذشت. بقیش رو با مهد کودک و … گذردوندیم. خانواده های مام تهران نبودند. اصلا نگران این موضوع نباش.

خیلی ممنونم
ممنون که از تجربه شخصی خودت بهم گفتی. من گاردی نسبت به مراجعه به مشاور ندارم و حتما اگه ببینم دارم اذیت میشم این کار رو میکنم ولی الان خدا رو شکر خیلی بهترم.
خیلی قوت قلب بود برام که گفتی شما هم در بزرگ کردن بچه دست تنها بودی. میگم احیانا وبلاگ ندارید من تجربیاتتون رو بخونم؟

رویا جمعه 16 شهریور 1403 ساعت 08:44 http://hezaran-harfenagofte.blogsky.com

دریا جان اگه دیدی حالت هات ادامه دار هست حتما حتما برو دکتر ، من سه سال افسردگی رو انکار کردم و حالم وحشتناک شد . حتما برو دکتر
بعدها افسوس می خوری که بهترین سن بچه ات نتونستی از وجودش لذت ببری .

آره حتما این کار رو میکنم. واقعا افسردگی وحشتناکه. البته الان خدا رو شکر خیلی حالم بهتره.

صبا پنج‌شنبه 15 شهریور 1403 ساعت 16:38 http://gharetanhaei.blog.ir

عزیزم مبارک باشه قدمش و به سلامتی و دلخوش زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشه.


علت گریه هات اما:

The Baby Blues

These are hormonal changes that can cause anxiety, crying and restlessness that goes away within the first two weeks after giving birth. Also called postpartum blues, the baby blues are actually a mild — and temporary — form of depression that goes away once hormones level out.

ممنون عزیزم
امیدوارم تو هم به راحتی و خوشی و سلامتی دختر کوچولوت رو به دنبا بیاری.
ممنون از توضیحی که نوشتی. پس گویا طبیعیه . الان هم حالم خیلی بهتره

مورچه پنج‌شنبه 15 شهریور 1403 ساعت 15:46 https://hana98r.blogsky.com/

قدمت پر نور و برکت
ایشاالله به سلامتی و شادی بزرگ بشه

ممنون عزیزم
انشاالله به آرزوهای خوبت برسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد