پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

پراکنده نویسی های خودم

دریا، یک زن ۳۳ ساله

اولین تنهایی

این لحظه رو ثبت کنم که برای اولین بار بعد از تولد گل پسر، گذاشتمش توی خونه پیش پدرش و خودم اومدم کافه یه قهوه بخورم. بعدش هم احتمالا برم یه دست لباس تو خونه ای برای خودم بخرم و شیر و بستنی.

یک هفته بود که توی خونه بودم، این آمار برای من که هر روز حدود ده ساعت بیرون از خونه بوده ام، واقعا آمار عجیبیه. الان اینقدر حسم خوبه و هوا خوبه و کافه خلوته و موزیک دلنشینی داره پخش میشه و خلاصه همه چیز باب میله که موندم چکار کنم: اینستاگردی کنم، کتاب بخونم، توی دفترچه ام بنویسم، برای وقت فیشال پیام بدم، برای کوچینگ پیام بدم و یا فقط بشینم و هیچ کاری نکنم.

عجالتا گفتم این لحظه رو اینجا ثبت کنم.

.

کتاب شماری هم یه دونه جلو رفت:

۳. توتوچان دختری پشت پنجره، خوب و آروم بود و دوست دارم حتما یه روزی گل پسر هم بخوندش.

.

امروز ختم قرآنی رو که برای سلامتی گل پسر نذر کرده بودم شروع کردم. اینجا مینویسم که بعدا ببینم یه ختم قرآن با یه کوچولوی دوست داشتنی چقدر طول میکشه.

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 26 آذر 1403 ساعت 16:56

سلام فکرکنم زیاد طول بکشه.به هرحال قبول باشه
دیدی تنهایی بیرون رفتن چه میچسبه

عیبی نداره که طول بکشه.
آره خیلی خوب و لازم بود برام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد