تقریبا هر سال عید فطر برای خودم عیدی میخرم. کلا سنت عیدی دادن توی عید فطر توی خونواده ما بوده همیشه. اولین سالی که تمام روزه هامو گرفتم بهم یه ساعت مچی عیدی دادن که هنوزم دارمش و اغلب توی اداره میپوشمش. امسال میخوام عیدی واسه خودم تشک خوشخواب و روتختی خوشگل بخرم. یه سر قیمتا رو توی دیجی کالا نگاه کردم دود از سرم بلند...
رفتم ابروهامو بردارم، دیدم حالا که تو آرایشگاه بذار یه صفایی هم به موهام بدم. لایت کردم موهامو. راضی ام، خوب شده به نظرم. از دیروز سرم سنگینه. به خاطر آلودگی هواست یعنی؟ یه نسکافه بخورم و نماز بخونم و برم سمت خونه. کلی کار از اداره آوردم که هنوز نرسیدم انجام بدم.
رئیس بدون اینکه من ازش بخوام برام درخواست ترفیع فرستاده. خودم روم نمیشد بهش بگم. خدایا مرسی که همیشه جور کم رویی های منو میکشی. توی قنوت نمازهام همیشه میخونم: ربنا و لا تحملنا ما لا طاقه لنا به... فکر کنم این دعام واقعا برآورده شده. فردا روز سخت و پرکاری خواهد بود. امیدوارم به خوبی و راحتی بگذره.